قصه صوتی رایگان نمک پاش خواب آلود
قابلمه ی آش روی اجاق قلقل می کرد و می گفت: «نمک بده. نمک بده.»
نمک پاش خواب بود و خر و پف می کرد. ملاقه داد زد:
«آهای آهای نمک پاش، بیدار باش! نمک بریز توی آش!»
صدای ملاقه یواش بود. نمک پاش نشنید.
قابلمه ی آش دوباره قل قل جوشید و گفت:
«نمک بده. نمک بده.» کاسه به ملاقه گفت:
«بیا دو تایی با هم صدایش کنیم. شاید بیدار شود.»
بعد با هم داد زدند:
«آهای،آهای نمک پاش! بیدار باش، نمک بریز توی آش!»
نمک پاش باز هم نشنید. قاشق و چنگال ها گفتند:
«صبر کنید ما هم بیاییم و دوباره صدایش کنیم. »
همگی با هم داد زدند: «آهای … آهای نمک پاش!»
یک مرتبه نمک پاش ترسید و از خواب پرید.
سرش را خم کرد. کلاه قرمزش افتاد.
تمام نمک ها ریخت توی آش.
آش شور شد. خیلی ناجور شد.
شاید این مطالب را نیز دوست داشته باشید:
قصه صوتی رایگان گلابی کوچولو
مقاله «آیا مطالب ریاضی که در مدرسه یاد گرفتیم، کاملاً بی فایده بودند؟» از وبسایت آموزشی دوران طلایی